کُنج
کانون نویسندگان جوان
خانه
داستانها
پنج روز بدون وقفه
زخمی
امروز برای اولین بار از خدا چهارتا دست خواستم
امروز ایستگاه صلواتی داشتیم. و برای پخش کردن شربت خیلی دلم می خواست چهارتا دست داشتم
۹۷/۰۸/۰۸
۹
۰
ILYA محمد راد
نظرات
(۵)
۱۲ آبان ۹۷ ، ۱۳:۲۹
ناشناس
منم یه روز چهارتا دست میخواستم تاالتماس یه نفری روبکنم...
قبول باشه
۰۸ آبان ۹۷ ، ۱۹:۴۸
خانوم خانوما :)
نذرتون قبول:)
۰۸ آبان ۹۷ ، ۱۶:۲۷
chefft.blog.ir 💞💕
دلم شربت خواست
قبولتون باشه
۰۸ آبان ۹۷ ، ۱۴:۵۷
00:00 :.
:)
نذرتون قبول
۰۸ آبان ۹۷ ، ۱۴:۳۰
بهاردخت ..
خوشبحالتون که اجرتون دست امام حسینه..
نیت کنین هم ثوابش براتون ثبت میشه..
التماس دعا داریم
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در
بیان
ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا
وارد شوید
، در غیر این صورت می توانید
ثبت نام کنید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
دست نوشتهای آقای راد
دنبال کنندگان
۸۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
داستان پنج روز بدون وقفه
(۱۱)
داستانها
(۲۱)
دل نوشتار
(۱)
داستان گرگاس
(۲)
دخترای خوب برای پسرای خوب
(۶)
داستان زخمی
(۴)
خلاصه آمار
بایگانی
خرداد ۱۴۰۰
(۲)
آذر ۱۳۹۸
(۱)
آبان ۱۳۹۸
(۲)
مهر ۱۳۹۸
(۱)
مرداد ۱۳۹۸
(۱۲)
تیر ۱۳۹۸
(۲)
خرداد ۱۳۹۸
(۱۰)
اسفند ۱۳۹۷
(۲)
بهمن ۱۳۹۷
(۱)
دی ۱۳۹۷
(۱۲)
آذر ۱۳۹۷
(۴۶)
آبان ۱۳۹۷
(۱۹)
مهر ۱۳۹۷
(۳)
شهریور ۱۳۹۷
(۳)
مرداد ۱۳۹۷
(۱۱)
تیر ۱۳۹۷
(۱۲)
آخرین مطلب
۰۰/۰۳/۲۴
سه ساله شد
۰۰/۰۳/۲۴
دستنویس
۹۸/۰۹/۰۵
دلیل برای زندگی
۹۸/۰۸/۲۳
زخمی قسمت 5
۹۸/۰۸/۲۰
وردم (world)درست شد از این به بعد می چسبم به نویسندگی
۹۸/۰۷/۱۲
رفقا حلال کنید
۹۸/۰۵/۲۳
سلام شاه عشق
۹۸/۰۵/۲۳
زندگی خیلی جالبه
۹۸/۰۵/۲۳
اینو گوش کنید حال کنید
۹۸/۰۵/۲۰
چاوشی خوانی